Friday, April 11, 2008

مطلب اول

به نام خدا

قصه از هفت شهر هنر و شعر و خیال می کشاند دل بی قوت من را به میان
قصه از هفت شهر هنر و شعر و خیال داده بود از نظرم دور دگر فکر و خیال


صحبت از دیدن شد، صحبت از آرامشی شد که گاهی اوقات ازدیدن یا شنیدن یک اثر بدست می اید؛ اثری که میتوان آن را در یاد حکاکی کرد، یا شایدم زیر پای خشک خویش با قدمی او را تر کرد تا از عمق فاجعه آگاهش نمود.
معماری را چه میتوان تعریف کرد؟
شاید استدلالی از زبان هنر باشد یا شاید هم بتوانیم آن را از دید کلی هنری مجزا دیده و مانند یک هنر صرفا در قالب سکونت به آن نظر کنیم.

معماری نه فقط از برای اهدای روحیه آرامش طلبی به هنگام سکونت اظهار وجود می کند، بلکه به عنوان هنری که تمام عواطف مثبت و تاثیر گذار را داراست، در نگاه های عمیق، خود را اثبات می کند.
معماری هنری بصری است؛ نه میتوان احساساتی که یک اثر به یک بیننده هنرمند ویا یک معمار القا میکند را با توصیف به فرد دیگری القا کرد و نه میتوان از کسی که بسیاری از بنا های پر معنا را دیده است توقع داشت که توصیفی جامع و پر مفهوم از اثر ها به ما ارائه کند.
میتوان این طور تصور کرد معماری ذاتی هنریست، بسته به میزان ذوق هنری افراد پر مفهوم تر یا عامه.
گاه معماری را میتوان تخصص نامید و میتوان افراد را معمار یا غیر معمار نامید، این معمار خواندن یا شناخت از این تخصص تنها هنگامی حاصل میشود که میزان درک هنری و میزان ارائه هنر از فرد به دیگران با تایید مبنی بر بی نقص بودن هنر همراه باشد.

معماری را در نگاه های عمیق تر هنری صمعی نیز محسوب میکنند، زیرا هنر نه فقط در تجسم و تصویر رخ نشان می دهد بلکه در موسیقی نیز چهره کامل خود را به صدا میکشاند.
موسیقی در معماری و هنر عواطفی را القا میکند که باعث رشد بهتر و بر انگیختگی حس هنری بیشتری به هنگام خلق کردن یک اثر میگردد.
به همین علت میتوان به راحتی موسیقی های هنری را از موسیقی های بازاری در دیدگاه معماران و هنرمندان تفکیک کرد. به عنوان مثال کمتر زمانی دیده شده که یک معمار هنرمند و چهره شناخته شده شیفته گرایشی از موسیقی مانند سبک پاپ یا رپ باشد که کمتر نقاط عطف هنری در آنها دیده میشود.

ادامه دارد

1 comment:

Anonymous said...

salam khashayar jan...
movafagh bashi